حجاب! اجباری یا اختیاری؟

جامعه ای که جمعیت جوان آن بخش اعظم هرم جمعیتی را به خود اختصاص می دهد و در عین حال با جامعه جهانی در ارتباط گسترده قرار دارد، بی گمان با مسائل فرهنگی و اجتماعی فراوانی روبرو خواهد شد. ایران امروز ما با مسئله ای به نام بدحجابی مواجه است و این درحالی است که نوع سبک زندگی ایرانیان با توجه به پیشینه تاریخی آنها همواه در تعامل با مذهب بوده است.
علاوه بر این، رعایت پوشش و حجاب در عرف جامعه نیز امری پذیرفته است و اغلب افراد خود را پایبند بدان میدانند؛ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تلاش برای بالا بردن سطح معنویات زندگی و ارجاع مکرر در زندگی روزمره به مذهب، به مرور زمان شاهد نوعی رفتارهای دوگانه در این زمینه شدیم. از یک سو شرع و قانون مرز بندی برای نوع پوشش و رعایت حجاب در جامعه قرار داده است و از سوی دیگر رفتارهای فردی شهروندان با این الگوی رفتاری تطابق ندارد. ارزش های مکتوب و مقبول در چالش با ارزش های رفتاری قرار می گیرند.
گسترش ارتباطات و رسانه های جمعی و رواج استفاده از اینترنت، مخاطب ایرانی را با فرهنگ ها و ادیان دیگر قرار داد. برخورد با جوامع دیگر، گریزناپذیر است اما علل گرایش به سمت فرهنگی که با عرف و مذهب کشور سنخیتی ندارد، دلایل متنوعی را در بر می گیرد. یکی از دلایل را می توان عدم تبلیغات صحیح و متناسب با تغییراتی که در سطح فرهنگ کشور رخ داد، برشمرد. از سوی دیگر واردات وسایل آرایش و مصرف بالای آن در سطح کشور نیز پدیده ای است که به پدیده بد حجابی و بی حجابی کمک کرده است.




برای دیدن سایز بزرگ روی عكس كلیك كنید



نام:  sdf[1].jpg

نمایش ها: 53

حجم:  51.8 كیلو بایت

حال چرا علیرغم کوشش های فراوان، پدیده ای به نام بد حجابی در حال گسترش است؟ شاید بتوان علت آن را در فضای آرمانگرای بعد انقلاب دانست. سخت گیری های مکرر در سال های اولیه بعد از انقلاب اسلامی در مورد نوع پوشش زنان و دختران در سازمان های رسمی، مدارس و حتی خیابان ها علیرغم موضع منعطف امام، نوعی دلزدگی از حجاب را برای سال های بعد به همراه داشت. نگاه به حجاب و پوشش در اوایل انقلاب با انعطاف بیشتری به این مورد پرداخته می شد.

آیت الله طالقانی نیز درباره حجاب در روزنامه کیهان تاریخ 20 اسفند 1357 گفته است
� حتی برای زن های مسلمان هم در حجاب اجباری نیست چه برسد به اقلیت های مذهبی� ما نمی گوییم زنها به ادارات نروند و هیچ کس هم نمیگوید� زنان عضو فعال اجتماع ما هستند� اسلام و قرآن و مراجع دین میخواهند شخصیت زن حفظ شود. هیچ اجباری هم در کار نیست. مگر در دهات ما از صدر اسلام تاکنون زنان ما چگونه زندگی می کردند؟ مگر چادر می پوشیدند؟�کی در این راهپیمایی ها زنان ما را مجبور کرده که با حجاب یا بی حجاب بیایند؟ این ها خودشان احساس مسئولیت کردند. اما حالا اینکه روسری سر کنند یا نکنند باز هم هیچکس در آن اجباری نکرده است�

اما حملات برخی از افراطیون به زنان بدون حجاب در سال های بعد، زمزمه‌ها ی اجباری شدن حجاب را بیشتر کرد تا جایی که در نخستین سالگرد روز جهانی زن، تعدادی از زنان ایرانی در یک راهپیمایی خواهان پیشگیری از قانون احتمالی حجاب اجباری شدند. اما در تاریخ 11/8/1362 این قانون به تصویب رسید و حضور بی حجاب زنان،مجازات محسوب شد.
بدحجابی پدیده ای است که ناشی از اجباری بودن حجاب در ذهنیت جامعه دارد. در سال های جنگ و در زمانی که تفریح کردن برای کسانی که در جبهه ها نبودند و با محدود شدن نوع پوشش در فضای رسمی، پرسه زنی در خیابان و علاقه به دیدن و دیده شدن به یکی از تفریحات پنهان اما معمول به تدریج رواج یافت. گسترش رفتارهای دینی نیازمند توجه به نوع آموزش و پروش و نحوه برخورد با کودکان و نوجوانان در سال های شکل گیری شخصیت انان است. تعلق خاطر به اعتقادات و ارزش هایی دینی و الزام آور کردن انان در زندگی روزمره فرد، با اگاهی و خواست فرد صورت تداومی به خود خواهد گرفت.
محدودیت در نوع پوشش بعد از سال 70 به مرور کاهش یافت و گسترش نوع پوشش رخ داد با این همه هنوز صورت های آرایش کرده و لباس ها با رنگ های روشن و یا کوتاه همچنان مذموم شناخته می شد. با وجود تلاش های فراون در جهت نوع پوشش کامل و برتر دانستن چادر، متاسفانه در سطح فرهنگی در بین نسل نوجوان و جوان از تضعيف ارزش حجاب در نزد افكار عمومي ممانعتی به عمل نیامد. تغییر عرف جامعه و انعطاف راجع به بدحجابی را می توان با حجاب کامل و تنوع پوششی و هم چنین استفاده از رنگ ها شاد از بین برد. علاقه قشر جوان و نوجوان در استفاده از پوشش های نامناسب را می توان این گونه به سمت گرایش های دینی سوق داد.
برخی دین را به نفع ناسیونالیسم و لیبرالیسم نفی می کنند و برخی به نام دین ملی گرایی را نفی می کنند. نتیجه این کشمکش ها بحرانی شدن اخلاق و کاهش ارزش های اسلامی است.
رسانه ملی و سینما که داعیه اخلاقی بودن و اسلامی بودن را دارند، هم به روند تجمل گرایی و هم به افزایش بد حجابی در جامعه کمک کرده است .
در بسیاری از امکان عمومی دیگر نیز ما با پارادوکس های فراوان درباره ارزش و قانون مواجه ایم. به طور مثال در محیط دانشگاه ها نوع پوشش مطابق با شئونات اسلامی از قوانین به شمار می رود اما نوع پوششی که دانشجویان دختر اختیار می کنند گاه در جهت خلاف آن است و در این زمینه می توان توجه به ظواهر یکی از این دلایل است. به طور مثال اجباری بودن مقنعه در دانشگاه ها و برخی کتابخانه ها قانون پوششی انجا محسوب می شود اما نوع مانتو، آرایش و سایر ظواهر بی حجابی کمتر مورد توجه است به گونه ای که اصرار بر وسیله، هدف را به دست فراموشی سپرده است. از میان دو قطب با حجابی وبی حجابی، پدیده ای به نام بد حجابی ظهور کرد که بعد آسیبی بسیار فراگیر تر ی نسبت به بی حجابی دارد و در طولانی مدت امکان استحاله ارزش های اسلامی در باب حجاب را دارد.



نویسنده این مطلب|:


سودابه قيصري