×
We use cookies to ensure you get the best experience on our website. Ok, thanks Learn more

gegli

انجمن وبلاگ نویسان سایت گوهر دشت

anjoman dostane gohardasht

× دعوت از دوستان وبلاگ نویس سایت گوهر دشت جهت پست مطالب انتخابی شان به وبلاگ انجمن !-- begin pichak.net ‍yahoo status --centera target=_self title=yahoo status by pichak.net href=ymsgr:sendim?ppjwanimg border=0 src=http://opi.yahoo.com/online?u=ppjwan&m=g&t=14/a/center!-- end pichak.net yahoo status --div style=display:nonea href=http://pichak.net/blogcod/yahooنمایش وضعیت در یاهو/a , h1a href=http://pichak.netقالب وبلاگ/a/h1 , a href=http://www.pichak.netقالب بلاگفا/a/div
×

آدرس وبلاگ من

anjoman.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/pj1

3nade(وبلاگ زن ذلیلها)


http://3nade.gohardasht.com


مكر زنان

مکرهای زنان

آورده اند  مردی بود که پیوسته تحقیق ِ مکرهای زنان می کرد و از غایت غیرت ،هیچ زنی رامحل اعتماد خود نساخت و کتاب " حیل النساء " (مکرهای زنان) را پیوسته مطالعه می کرد. روزی در هنگام سفربه قبیله ای رسید وبه خانه ای مهمان شد. مرد ِخانه حضور نداشت ولکن زنی داشت در غایت ظرافت ونهایت لطافت . زن چون مهمان را پذیرا شد با او ملاطفت آغاز نمود. مرد مهمان چون پاپوش خود بگشود وعصا بنهاد، به مطالعه کتاب مشغول شد. زن میزبان گفت: خواجه ! این چه کتاب است که مطالعه میکنی؟ گفت:حکایات مکرهای زنان است. زن بخندید وگفت : آب دریا به غربیل نتوان پیمود وحساب ریگ بیابان به تخته خاک ، برون نتوان آورد و مکرهای زنان در حد حصر نیاید . پس تیر ِغمزه در کمان ِابرو نهاد و بر هدف ِ دل او راست کرد واز در مغازلت و معاشقت در آمد چنان که دلبسته ی ِ او شد. در اثنای آن حال، شوهر او در رسید.. زن گفت : شویم آمد وهمین آن که هر دو کشته خواهیم شد . مهمان گفت:تدبیر چیست؟ گفت :برخیز و در آن صندوق رو . مرد در صندوق رفت. زن سرِ صندوق قفل کرد . چون شوهر در آمد پیش دوید و ملاطفت ومجاملت آغاز نهاد و به سخنان دلفریب شوهر را ساکن کرد. چون زمانی گذشت گفت: تو را از واقعه امروز ِ خود خبر هست؟ گفت نه بگوی. گفت: مرا امروز مهمانی آمد جوانمردی لطیف ظرایف و خوش سخن و کتابی داشت در مکر زنان و آن را مطالعه میکرد من چون آن را بدیدم خواستم که او را بازی دهم به غمزه بدو اشارت کردم ، مرد غافل بود که چینه دید و دام ندید. به حسن واشارت من مغرور شد و در دام افتاد .و بساط عشق بازی بسط کرد وکار معاشقت به معانقه (دست در گردن هم)رسید. ساعتی در هم آمیختیم! هنوز به مقام آن حکایت نرسیده بودیم که تو برسیدی وعیش ما منغض کردی! زن این میگفت و شوهر او می جوشید ومی خروشید وآن بی چاره در صندوق از خوف می گداخت و روح را وداع می کرد. پس شوهر از غایت غضب گفت: اکنون آن مرد کجاست؟ گفت:اینک او را در صندوق کردم و در قفل کردم.. کلید بستان و قفل بگشای تا ببینی. مرد کلید را بستاند و همانا مرد با زن گرو بسته بودند(جناق شکسته بودند) و مدت مدیدی بود هیچ یک نمی باخت. مرد چون در خشم بود بیاد نیاورد که بگوید *یادم * و زن در دم فریاد کشید *یادم تو را فراموش . * مرد چون این سخن بشنید کلید بینداخت وگفت : " لعنت بر تو باد که این ساعت مرا به آتش نشانده بودی و قوی طلسمی ساخته بودی تا جناق ببردی." پس با شوهر به بازی در آمد و او را خوش دل کرد .چندان که شوهرش برون رفت ، درِ صندوق بگشاد و گفت: ای خواجه چون دیدی، هرگز تحقیق احوال زنان نکنی؟ گفت:توبه کردم و این کتاب را بشویم که مکر و حیلت ِ شما زیادت از آن باشد که در حد تحریر در آید.






قانون اول عاشقانه نیوتن

قانون اول عاشقانه نیوتن :
عشق نه به وجود میاد نه از بین میره فقط از دختری به دختر دیگه تغییر حالت میده.

قانون دوم عاشقانه نیوتن :
مقدار عشق دختری به پسر بستگی به موجودی حساب بانکی پسر داره و جهتش همجهت با افزایش یا کاهش موجودی میباشد.

قانون سوم عاشقانه نیوتن : عشق پسر به دختر با سرعت ثابت ادامه داره تا وقتی عامل خارجی (برادر یا پدر دختر) سر برسه و قلم پای پسر رو بشکونه



عشق آلوچه نیست که بهش نمک بزنی

عشق آلوچه نیست که بهش نمک بزنی، دختر همسایه نیست که بهش چشمک بزنی، غذا نیست که بهش ناخونک بزنی، رفیق نیست که بهش کلک بزنی.عشق مقدسه , باید جلوش زانو بزنی !!


ديروز شيطان را ديدم. در حوالي ميدان بساطش را پهن كرده بود؛ فريب مي‌فروخت. مردم دورش جمع شده‌ بودند،‌ هياهو مي‌كردند و هول مي‌زدند و بيشتر مي‌خواستند. توي بساطش همه چيز بود: غرور، حرص،‌دروغ و خيانت،‌ جاه‌طلبي و ... هر كس چيزي مي‌خريد و در ازايش چيزي مي‌داد. بعضي‌ها تكه‌اي از قلبشان را مي‌دادند و بعضي‌ پاره‌اي از روحشان را. بعضي‌ها ايمانشان را مي‌دادند و بعضي آزادگيشان را. شيطان مي‌خنديد و دهانش بوي گند جهنم مي‌داد. حالم را به هم مي‌زد. دلم مي‌خواست همه نفرتم را توي صورتش تف كنم. انگار ذهنم را خواند. موذيانه خنديد و گفت: من كاري با كسي ندارم،‌فقط گوشه‌اي بساطم را پهن كرده‌ام و آرام نجوا مي‌كنم. نه قيل و قال مي‌كنم و نه كسي را مجبور مي‌كنم چيزي از من بخرد. مي‌بيني! آدم‌ها خودشان دور من جمع شده‌اند. جوابش را ندادم. آن وقت سرش را نزديك‌تر آورد و گفت‌: البته تو با اينها فرق مي‌كني.تو زيركي و مومن. زيركي و ايمان، آدم را نجات مي‌دهد. اينها ساده‌اند و گرسنه. به جاي هر چيزي فريب مي‌خورند. از شيطان بدم مي‌آمد. حرف‌هايش اما شيرين بود. گذاشتم كه حرف بزند و او هي گفت و گفت و گفت. ساعت‌ها كنار بساطش نشستم تا اين كه چشمم به جعبه‌اي عبادت افتاد كه لا به لاي چيز‌هاي ديگر بود. دور از چشم شيطان آن را برداشتم و توي جيبم گذاشتم. با خودم گفتم: بگذار يك بار هم شده كسي، چيزي از شيطان بدزدد. بگذار يك بار هم او فريب بخورد. به خانه آمدم و در كوچك جعبه عبادت را باز كردم. توي آن اما جز غرور چيزي نبود. جعبه عبادت از دستم افتاد و غرور توي اتاق ريخت. فريب خورده بودم، فريب. دستم را روي قلبم گذاشتم،‌نبود! فهميدم كه آن را كنار بساط شيطان جا گذاشته‌ام. تمام راه را دويدم. تمام راه لعنتش كردم. تمام راه خدا خدا كردم. مي‌خواستم يقه نامردش را بگيرم. عبادت دروغي‌اش را توي سرش بكوبم و قلبم را پس بگيرم. به ميدان رسيدم، شيطان اما نبود. آن وقت نشستم و هاي هاي گريه كردم. اشك‌هايم كه تمام شد،‌بلند شدم. بلند شدم تا بي‌دلي‌ام را با خود ببرم كه صدايي شنيدم، صداي قلبم را. و همان‌جا بي‌اختيار به سجده افتادم و زمين را بوسيدم. به شكرانه قلبي كه پيدا شده بود

Three things in life that are never certain

سه چیز در زندگی پایدار نیستند

Dreams رویاها

Success موفقیت ها

Fortune شانس

Three things in life that, one gone never come back

سه چیز در زندگی قابل برگشت نیستند

Time زمان

Words گفتار

Opportunity موقعیت

Three things in human life are destroyed

سه چیز در زندگی انسان را خراب می کنند

Alcohl الکل

Pride غرور

Anger عصبانیت

Three things that humans make

سه چیز انسانها را می سازند

Hard Work کار سخت

Sincerity صمیمیت

Commitment تعهد

Three things in life that are most valuable

سه چیز در زندگی بسیار ارزشمند هستند

Love عشق

Self-Confidence اعتماد به نفس

Friends دوستان

Three things in life that may never be lost

سه چیز در زندگی که هرگز نباید از بین بروند

Peace آرامش

Hope امید

Honesty صداقت

Do not rely on three things never

به سه چیز هرگز تکیه نکن

Pride غرور

Lie دروغ

Love عشق

Happiness in our lives has three primary

خوشبختی زندگی ما بر سه اصل است

Experience Yesterday تجربه از دیروز

Use Today استفاده از امروز

Hope Tomorrow امید به فردا

Ruin our lives is the three principle

تباهی زندگی ما نیز بر سه اصل است

Regret Yesterday حسرت دیروز

Waste Today اتلاف امروز

Fear of Tomorrow ترس از فردا


شنبه 25 دی 1389 - 2:02:27 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


http:anjooman.persianblog.ir خبر جد ید ایجاد وبلاگ انجمن درپرشین بلاگ آدرس


وبلاگkurosh


وبلاگ hamedm


وبلاگpat


وبلاگmosaffer


وبلاگmiladmco


وبلاگshabesiah


وبلاگnedayearames


وبلاگhesamaddin


وبلاگha


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

92623 بازدید

3 بازدید امروز

25 بازدید دیروز

196 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements