دیشب رفتم دیدن یه ... نمیدونم اسمشو چی بزارم ، یه دوست ، یه غریبه ، یه غریبه آشنا یا فقط یه آدم از جنس مخالف شایدم همجنس .. همجنس از نظر احساس ، افکار .. نمیدونم
رفتم .. با اینکه آدم خونسردیم اما تا به حال اینقدر استرس نداشتم .. استرش از دیدن یه غریبه نبود .. یه حس آشنا که اکثر مواقع همه ما احساسش میکنیم .. ترس از ندیده شدن
همون چیزی که انتظار داشتم اتفاق افتاد اما این دیدار باعث شد من به خودم یه قول بزرگ بدم .. در واقع یه تصمیم جدید بگیرم.
قول بدم که از این به بعد دیگه مجبور نباشم فقط چیزایی رو که دارم دوست داشته باشم بلکه چیزایی رو که دوست دارم بدست بیارم.
تصمیم بگیرم اول خودم از خودم رضایت داشته باشم بعد دیگران .. شاید تمام زندگیم به خاطر اینکه دیگران ازم نرنجن و ناراحتشون نکنم خودمو فراموش کردم.
ازش به خاطر این اتفاق متشکرم . براش آرزوی بهترینها رو دارم
یه ترانه ای هست که میگه :
یه ذره دل خوشی حتی تو اقبال من نیست
بهارش اینجوری باشه
نه امسال سال من نیست
اما ایندفعه من با تمام وجودم میگم که امسال سال منـــــــه
واسم دعا کنید
در کوی نیک نامان مارا گذر ندادند
گر تو نمیپسندی تغییر ده قضا را
یا علی
http:anjooman.persianblog.ir خبر جد ید ایجاد وبلاگ انجمن درپرشین بلاگ آدرس
82231 بازدید
28 بازدید امروز
12 بازدید دیروز
246 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2023 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Mohammad Hajarian
Powered by Gohardasht.com | MainSystem™