دانه ای که سپیدار بود دانه کوچک بود و کسی او را نمی دید. سال های سال گذشته بود و او هنوز همان دانه ی کوچک بود. دانه دلش می خواست به چشم بیاید اما نمی دانست چگونه. گاهی سوار باد می شد و از جلوی چشم ها می گذشت. گاهی خودش را روی زمینه ی روشن برگ ها می انداخت و گاهی فریاد می زد و می گفت: ? من هستم ، من این جا هستم. تماشایم کنید.? اما هیچ کس جز پرنده هایی که قصد خوردنش را داشتند یا حشره هایی که به چشم آذوقه ی زمستان به او نگاه می کردند، کسی به او توجه نمی کرد. دانه خسته بود از این زندگی ، از این همه گم بودن و کوچکی خسته بود . یک روز رو به خدا کرد و گفت: ? نه، این رسمش نیست. من به چشم هیچکس نمی آیم. کاشکی کمی بزرگتر، کمی بزرگتر مرا می آفریدی.? خدا گفت: ? اما عزیز کوچکم! تو بزرگی، بزرگتر از آن چه فکر می کنی. حیف که هیچ وقت به خودت فرصت بزرگ شدن ندادی. رشد ماجرایی است که تو از خودت دریغ کرده ای. راستی یادت باشد تا وقتی که می خواهی به چشم بیایی، دیده نمی شوی. خودت را از چشم ها پنهان کن تا دیده شوی.? دانه ی کوچک معنی حرف های خدا را خوب نفهمید اما رفت زیر خاک و خودش را پنهان کرد. رفت تا به حرف های خدا بیشتر فکر کند. سالهای بعد دانه ی کوچک، سپیداری بلند و باشکوه بود که هیچکس نمی توانست ندیده اش بگیرد؛ سپیداری که به چشم همه می آمد. لینک منبع: داستان های کوتاه (آموزنده) - نجوای دل
يادداشتي از نلسون ماندلا
|
||
من باور دارم... كه دعوا و جرّ و بحث دو نفر با هم به معني اين كه آنها همديگر را دوست ندارند نيست و دعوا نكردن دو نفر با هم نيز به معني اين كه آنها همديگر را دوست دارند نميباشد. من باور دارم... كه هر چقدر دوستمان خوب و صميمي باشد هر از گاهي باعث ناراحتي ما خواهد شد و ما بايد بدين خاطر او را ببخشيم. من باور دارم... كه دوستي واقعي به رشد خود ادامه خواهد داد حتي در دورترين فاصلهها. عشق واقعي نيز همين طور است. من باور دارم... كه ما ميتوانيم در يك لحظه كاري كنيم كه براي تمام عمر قلب ما را به درد آورد. من باور دارم... كه زمان زيادي طول ميكشد تا من همان آدم بشوم كه ميخواهم. من باور دارم... كه هميشه بايد كساني كه صميمانه دوستشان دارم را با كلمات و عبارات زيبا و دوستانه ترك گويم زيرا ممكن است آخرين باري باشد كه آنها را ميبينم. من باور دارم... كه ما مسئول كارهايي هستيم كه انجام ميدهيم، صرفنظر از اين كه چه احساسي داشته باشيم. من باور دارم... كه اگر من نگرش و طرز فكرم را كنترل نكنم، او مرا تحت كنترل خود درخواهد آورد. من باور دارم... كه قهرمان كسي است كه كاري كه بايد انجام گيرد را در زماني كه بايد انجام گيرد، انجام ميدهد، صرفنظر از پيامدهاي آن. من باور دارم... كه گاهي كساني كه انتظار داريم در مواقع پريشاني و درماندگي به ما ضربه بزنند، به كمك ما ميآيند و ما را نجات ميدهند. من باور دارم... كه گاهي هنگامي كه عصباني هستم حق دارم كه عصباني باشم امّا اين به من اين حق را نميدهد كه ظالم و بيرحم باشم. من باور دارم... كه بلوغ بيشتر به انواع تجربياتي كه داشتهايم و آنچه از آنها آموختهايم بستگي دارد تا به اين كه چند بار جشن تولد گرفتهايم. من باور دارم... كه هميشه كافي نيست كه توسط ديگران بخشيده شويم، گاهي بايد ياد بگيريم كه خودمان هم خودمان را ببخشيم. من باور دارم... كه صرفنظر از اين كه چقدر دلمان شكسته باشد دنيا به خاطر غم و غصه ما از حركت باز نخواهد ايستاد. من باور دارم... كه زمينهها و شرايط خانوادگي و اجتماعي برآنچه كه هستم تاثيرگذار بودهاند امّا من خودم مسئول آنچه كه خواهم شد هستم. من باور دارم... كه نبايد خيلي براي كشف يك راز كند و كاو كنم، زيرا ممكن است براي هميشه زندگي مرا تغيير دهد. من باور دارم... كه دو نفر ممكن است دقيقاً به يك چيز نگاه كنند و دو چيز كاملاً متفاوت را ببينند. من باور دارم... كه زندگي ما ممكن است ظرف تنها چند ساعت توسط كساني كه حتي آنها را نميشناسيم تغيير يابد. من باور دارم... كه گواهينامهها و تقديرنامههايي كه بر روي ديوار نصب شدهاند براي ما احترام و منزلت به ارمغان نخواهند آورد. من باور دارم... كه كساني كه بيشتر از همه دوستشان دارم خيلي زود از دستم گرفته خواهند شد. من باور دارم... �شادترين مردم لزوماً كسي نيست كه بهترين چيزها را دارد، بلكه كسي است كه از چيزهايي كه دارد بهترين استفاده را ميكند.� و من باور دارم... ba tashakor az aghaye
|
http:anjooman.persianblog.ir خبر جد ید ایجاد وبلاگ انجمن درپرشین بلاگ آدرس
82212 بازدید
9 بازدید امروز
12 بازدید دیروز
227 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2023 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Mohammad Hajarian
Powered by Gohardasht.com | MainSystem™